جدول جو
جدول جو

معنی تراشیده شدن - جستجوی لغت در جدول جو

تراشیده شدن(تَ)
لاغر شدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ فَ / فِ کَ دَ)
خراشیده شدن. (یادداشت بخط مؤلف) :
نبردمش فرمان، همه موی من
بکند و خریشیده شد روی من.
فردوسی (از لغت نامۀ اسدی)
لغت نامه دهخدا
پراکنده شدن برافشانده شدن افشانده شدن، ریخته شدن برشاشیده شدن، یا از هم پاشیده شدن، از هم متلاشی شدن
فرهنگ لغت هوشیار